برخیها تصور میکنند: دنیای تک قطبی یا سه قطبی و چند قطبی داریم! اما واقعیت این است که دنیای دوقطبی، همچنان برجهان سیاست و علم و اقتصاد و امنیت و نظامیگری و غیره سایه افکنده است. فلسفه دو قطبی به فلسفه ایرانی خسروانی بر میگردد. در حالیکه فلسفه نظام تک قطبی به اسلام و سه قطبی به مسیحیت. در یونان باستان هم چند قطبی یا چند خدایی حاکم بوده است. خدایان در واقع خدا نبودند، بلکه نوری از انوار الهی بودند. چنانچه بت هم واقعا همان سنگ وچوب نبود، بلکه آن را شکل مادی عالم مثل، یا عالم بالا میدانستند. به زبان ساده، انسانها ابتدا تک خدایی بودند، بعدا چند خدایی شده، دوباره از تعداد خدایان کم کردند، تا به هیچ خدایی رسیدند. چند خدایی به زمان یونان برمیگردد، سه خدایی به زمان مسیحیت، دو خدایی به زمان زرتشت، تک خدایی به زمان اسلام، و هیچ خدایی هم محصول قرن نوزدهم و بیستم بود. اما واقعیت مسئله وحدت در عین کثرت است. اگر کثرت را زاییده وحدت بدانیم، به راه ثواب رفته ایم، اما اگر وحدت را زاییده کثرت بدانیم، به اشتباه افتادیم. تفاوت اینها فرق بین زرتشتی و اسلام را مشخص میکند. از نظر زرتشت برمبنای انچه معمول است، دو نیروی اهورایی و اهریمنی، دائم با هم در جنگ هستند و چون نیروی انها مساوی است، گاهی این پیروز میشود و گاهی آن. مثل شب و روز، تاریکی و ظلمت و سیاهی و سفیدی! که پشت سر هم میایند و میروند. براساس این فلسفه خسروانی، دنیای متضادی داریم که در جهت مخالف، و با نیروی مساوی کار میکنند. یعنی در امریکا، حزب حمهوریخواه و دموکرات، دویست سال است که با هم مبارزه میکنند، گاهی یکی پیروز میشود. اما در همین جا، فلسفه یکتا پرستی خود را نشان میدهد! و آن اینکه هردو نیروی مساوی ندارند. مثلا در امریکا از50بار انتخابات ریاست جمهوری، فقط 6باراندموکراتها موفق شدند. جمهوریخواهها همیشه جنگ طلب بوده، ولی دموکراتها به جنگ طلبی متهم بودند. در مبارزه نور و روشنایی هم باید گفت: تاریکی، نبود نور است! یعنی تاریکی قدرتی از خود ندارد، بلکه اگر نور نباشد تاریک میشود. مثل ماه و خورشید، که ماه نور خود را از خورشید میگیرد. در اسلام نیز، شیطان را خداوند خلق کرده، و براو سیطره دارد، ولی به او اجازه مخالفت داده! و تعهد کرده تا روز قیامت هم، مزاحم کارهای خلاف او نشود! طبیعتا اکنون قدرت واقعی در دنیا، در دست ایران است، آمریکا یا اروپا هم اگر مخالفتی میکنند، بخاطر گراهایی است که برخی مسئولین ایرانی، به آنها میدهند تا در انتخابات برنده شوند. تحریم بازی است، تا بودجه انتخابات توسط کاسبان تحریم تهیه شود. سه قطبی (تثلیث) مسیحیت یا چند قطبی، که برخی از سیاستمداران مطرح میکنند، همگی فقط زائیده ذهن است. یعنی برای مقابله با قدرت ایران، مخالفان داخلی انقلاب، قدرت را بین روسیه و چین و اروپا و غیره و حتی مالزی تقسیم میکنند! تا چیزی برای ایران باقی نماند. همین کار را کافران در مقابل خدا انجام میدهند: برای پول و شهرت و مقام و شهوت و غریزه، چنان قدرتی فرض میکنند، که جایی برای حکمروایی خداوند باقی نمیماند. پس: قدرت مطلق خداوند است، و بقیه قدرتها از او صادر شده، و در سلسله مراتب پایین وجودی قرار دارد، که عالم ناسوت است. و از عالم لاهوت پست تر است. برخلاف نظریه قیصر و کسرا که میگفتند: خداوند در آسمانها حکم روایی کند، و زمین را به آنها بسپارد. چنین دستوری آنهم از پایین به بالا نوشته نشده! بلکه عین شرک و کفر است. و خداوند حتی در زمین هم قدرت مطلق است: ایران با دست خالی، آمریکا را بیرون کرد. چون متکی به قدرت خدا بود.
اصطلاحات در تدوین فیلم و کارگردانیبرخیها تصور میکنند: دنیای تک قطبی یا سه قطبی و چند قطبی داریم! اما واقعیت این است که دنیای دوقطبی، همچنان برجهان سیاست و علم و اقتصاد و امنیت و نظامیگری و غیره سایه افکنده است. فلسفه دو قطبی به فلسفه ایرانی خسروانی بر میگردد. در حالیکه فلسفه نظام تک قطبی به اسلام و سه قطبی به مسیحیت. در یونان باستان هم چند قطبی یا چند خدایی حاکم بوده است. خدایان در واقع خدا نبودند، بلکه نوری از انوار الهی بودند. چنانچه بت هم واقعا همان سنگ وچوب نبود، بلکه آن را شکل مادی عالم مثل، یا عالم بالا میدانستند. به زبان ساده، انسانها ابتدا تک خدایی بودند، بعدا چند خدایی شده، دوباره از تعداد خدایان کم کردند، تا به هیچ خدایی رسیدند. چند خدایی به زمان یونان برمیگردد، سه خدایی به زمان مسیحیت، دو خدایی به زمان زرتشت، تک خدایی به زمان اسلام، و هیچ خدایی هم محصول قرن نوزدهم و بیستم بود. اما واقعیت مسئله وحدت در عین کثرت است. اگر کثرت را زاییده وحدت بدانیم، به راه ثواب رفته ایم، اما اگر وحدت را زاییده کثرت بدانیم، به اشتباه افتادیم. تفاوت اینها فرق بین زرتشتی و اسلام را مشخص میکند. از نظر زرتشت برمبنای انچه معمول است، دو نیروی اهورایی و اهریمنی، دائم با هم در جنگ هستند و چون نیروی انها مساوی است، گاهی این پیروز میشود و گاهی آن. مثل شب و روز، تاریکی و ظلمت و سیاهی و سفیدی! که پشت سر هم میایند و میروند. براساس این فلسفه خسروانی، دنیای متضادی داریم که در جهت مخالف، و با نیروی مساوی کار میکنند. یعنی در امریکا، حزب حمهوریخواه و دموکرات، دویست سال است که با هم مبارزه میکنند، گاهی یکی پیروز میشود. اما در همین جا، فلسفه یکتا پرستی خود را نشان میدهد! و آن اینکه هردو نیروی مساوی ندارند. مثلا در امریکا از50بار انتخابات ریاست جمهوری، فقط 6باراندموکراتها موفق شدند. جمهوریخواهها همیشه جنگ طلب بوده، ولی دموکراتها به جنگ طلبی متهم بودند. در مبارزه نور و روشنایی هم باید گفت: تاریکی، نبود نور است! یعنی تاریکی قدرتی از خود ندارد، بلکه اگر نور نباشد تاریک میشود. مثل ماه و خورشید، که ماه نور خود را از خورشید میگیرد. در اسلام نیز، شیطان را خداوند خلق کرده، و براو سیطره دارد، ولی به او اجازه مخالفت داده! و تعهد کرده تا روز قیامت هم، مزاحم کارهای خلاف او نشود! طبیعتا اکنون قدرت واقعی در دنیا، در دست ایران است، آمریکا یا اروپا هم اگر مخالفتی میکنند، بخاطر گراهایی است که برخی مسئولین ایرانی، به آنها میدهند تا در انتخابات برنده شوند. تحریم بازی است، تا بودجه انتخابات توسط کاسبان تحریم تهیه شود. سه قطبی (تثلیث) مسیحیت یا چند قطبی، که برخی از سیاستمداران مطرح میکنند، همگی فقط زائیده ذهن است. یعنی برای مقابله با قدرت ایران، مخالفان داخلی انقلاب، قدرت را بین روسیه و چین و اروپا و غیره و حتی مالزی تقسیم میکنند! تا چیزی برای ایران باقی نماند. همین کار را کافران در مقابل خدا انجام میدهند: برای پول و شهرت و مقام و شهوت و غریزه، چنان قدرتی فرض میکنند، که جایی برای حکمروایی خداوند باقی نمیماند. پس: قدرت مطلق خداوند است، و بقیه قدرتها از او صادر شده، و در سلسله مراتب پایین وجودی قرار دارد، که عالم ناسوت است. و از عالم لاهوت پست تر است. برخلاف نظریه قیصر و کسرا که میگفتند: خداوند در آسمانها حکم روایی کند، و زمین را به آنها بسپارد. چنین دستوری آنهم از پایین به بالا نوشته نشده! بلکه عین شرک و کفر است. و خداوند حتی در زمین هم قدرت مطلق است: ایران با دست خالی، آمریکا را بیرون کرد. چون متکی به قدرت خدا بود.
ایران، هم تحریم نفتی است و هم تحریم گازیبرخیها تصور میکنند: دنیای تک قطبی یا سه قطبی و چند قطبی داریم! اما واقعیت این است که دنیای دوقطبی، همچنان برجهان سیاست و علم و اقتصاد و امنیت و نظامیگری و غیره سایه افکنده است. فلسفه دو قطبی به فلسفه ایرانی خسروانی بر میگردد. در حالیکه فلسفه نظام تک قطبی به اسلام و سه قطبی به مسیحیت. در یونان باستان هم چند قطبی یا چند خدایی حاکم بوده است. خدایان در واقع خدا نبودند، بلکه نوری از انوار الهی بودند. چنانچه بت هم واقعا همان سنگ وچوب نبود، بلکه آن را شکل مادی عالم مثل، یا عالم بالا میدانستند. به زبان ساده، انسانها ابتدا تک خدایی بودند، بعدا چند خدایی شده، دوباره از تعداد خدایان کم کردند، تا به هیچ خدایی رسیدند. چند خدایی به زمان یونان برمیگردد، سه خدایی به زمان مسیحیت، دو خدایی به زمان زرتشت، تک خدایی به زمان اسلام، و هیچ خدایی هم محصول قرن نوزدهم و بیستم بود. اما واقعیت مسئله وحدت در عین کثرت است. اگر کثرت را زاییده وحدت بدانیم، به راه ثواب رفته ایم، اما اگر وحدت را زاییده کثرت بدانیم، به اشتباه افتادیم. تفاوت اینها فرق بین زرتشتی و اسلام را مشخص میکند. از نظر زرتشت برمبنای انچه معمول است، دو نیروی اهورایی و اهریمنی، دائم با هم در جنگ هستند و چون نیروی انها مساوی است، گاهی این پیروز میشود و گاهی آن. مثل شب و روز، تاریکی و ظلمت و سیاهی و سفیدی! که پشت سر هم میایند و میروند. براساس این فلسفه خسروانی، دنیای متضادی داریم که در جهت مخالف، و با نیروی مساوی کار میکنند. یعنی در امریکا، حزب حمهوریخواه و دموکرات، دویست سال است که با هم مبارزه میکنند، گاهی یکی پیروز میشود. اما در همین جا، فلسفه یکتا پرستی خود را نشان میدهد! و آن اینکه هردو نیروی مساوی ندارند. مثلا در امریکا از50بار انتخابات ریاست جمهوری، فقط 6باراندموکراتها موفق شدند. جمهوریخواهها همیشه جنگ طلب بوده، ولی دموکراتها به جنگ طلبی متهم بودند. در مبارزه نور و روشنایی هم باید گفت: تاریکی، نبود نور است! یعنی تاریکی قدرتی از خود ندارد، بلکه اگر نور نباشد تاریک میشود. مثل ماه و خورشید، که ماه نور خود را از خورشید میگیرد. در اسلام نیز، شیطان را خداوند خلق کرده، و براو سیطره دارد، ولی به او اجازه مخالفت داده! و تعهد کرده تا روز قیامت هم، مزاحم کارهای خلاف او نشود! طبیعتا اکنون قدرت واقعی در دنیا، در دست ایران است، آمریکا یا اروپا هم اگر مخالفتی میکنند، بخاطر گراهایی است که برخی مسئولین ایرانی، به آنها میدهند تا در انتخابات برنده شوند. تحریم بازی است، تا بودجه انتخابات توسط کاسبان تحریم تهیه شود. سه قطبی (تثلیث) مسیحیت یا چند قطبی، که برخی از سیاستمداران مطرح میکنند، همگی فقط زائیده ذهن است. یعنی برای مقابله با قدرت ایران، مخالفان داخلی انقلاب، قدرت را بین روسیه و چین و اروپا و غیره و حتی مالزی تقسیم میکنند! تا چیزی برای ایران باقی نماند. همین کار را کافران در مقابل خدا انجام میدهند: برای پول و شهرت و مقام و شهوت و غریزه، چنان قدرتی فرض میکنند، که جایی برای حکمروایی خداوند باقی نمیماند. پس: قدرت مطلق خداوند است، و بقیه قدرتها از او صادر شده، و در سلسله مراتب پایین وجودی قرار دارد، که عالم ناسوت است. و از عالم لاهوت پست تر است. برخلاف نظریه قیصر و کسرا که میگفتند: خداوند در آسمانها حکم روایی کند، و زمین را به آنها بسپارد. چنین دستوری آنهم از پایین به بالا نوشته نشده! بلکه عین شرک و کفر است. و خداوند حتی در زمین هم قدرت مطلق است: ایران با دست خالی، آمریکا را بیرون کرد. چون متکی به قدرت خدا بود.
در مسیر زوال هستند، چه رسد که هزینه های شما را هم به گردن بگیرند!برخیها تصور میکنند: دنیای تک قطبی یا سه قطبی و چند قطبی داریم! اما واقعیت این است که دنیای دوقطبی، همچنان برجهان سیاست و علم و اقتصاد و امنیت و نظامیگری و غیره سایه افکنده است. فلسفه دو قطبی به فلسفه ایرانی خسروانی بر میگردد. در حالیکه فلسفه نظام تک قطبی به اسلام و سه قطبی به مسیحیت. در یونان باستان هم چند قطبی یا چند خدایی حاکم بوده است. خدایان در واقع خدا نبودند، بلکه نوری از انوار الهی بودند. چنانچه بت هم واقعا همان سنگ وچوب نبود، بلکه آن را شکل مادی عالم مثل، یا عالم بالا میدانستند. به زبان ساده، انسانها ابتدا تک خدایی بودند، بعدا چند خدایی شده، دوباره از تعداد خدایان کم کردند، تا به هیچ خدایی رسیدند. چند خدایی به زمان یونان برمیگردد، سه خدایی به زمان مسیحیت، دو خدایی به زمان زرتشت، تک خدایی به زمان اسلام، و هیچ خدایی هم محصول قرن نوزدهم و بیستم بود. اما واقعیت مسئله وحدت در عین کثرت است. اگر کثرت را زاییده وحدت بدانیم، به راه ثواب رفته ایم، اما اگر وحدت را زاییده کثرت بدانیم، به اشتباه افتادیم. تفاوت اینها فرق بین زرتشتی و اسلام را مشخص میکند. از نظر زرتشت برمبنای انچه معمول است، دو نیروی اهورایی و اهریمنی، دائم با هم در جنگ هستند و چون نیروی انها مساوی است، گاهی این پیروز میشود و گاهی آن. مثل شب و روز، تاریکی و ظلمت و سیاهی و سفیدی! که پشت سر هم میایند و میروند. براساس این فلسفه خسروانی، دنیای متضادی داریم که در جهت مخالف، و با نیروی مساوی کار میکنند. یعنی در امریکا، حزب حمهوریخواه و دموکرات، دویست سال است که با هم مبارزه میکنند، گاهی یکی پیروز میشود. اما در همین جا، فلسفه یکتا پرستی خود را نشان میدهد! و آن اینکه هردو نیروی مساوی ندارند. مثلا در امریکا از50بار انتخابات ریاست جمهوری، فقط 6باراندموکراتها موفق شدند. جمهوریخواهها همیشه جنگ طلب بوده، ولی دموکراتها به جنگ طلبی متهم بودند. در مبارزه نور و روشنایی هم باید گفت: تاریکی، نبود نور است! یعنی تاریکی قدرتی از خود ندارد، بلکه اگر نور نباشد تاریک میشود. مثل ماه و خورشید، که ماه نور خود را از خورشید میگیرد. در اسلام نیز، شیطان را خداوند خلق کرده، و براو سیطره دارد، ولی به او اجازه مخالفت داده! و تعهد کرده تا روز قیامت هم، مزاحم کارهای خلاف او نشود! طبیعتا اکنون قدرت واقعی در دنیا، در دست ایران است، آمریکا یا اروپا هم اگر مخالفتی میکنند، بخاطر گراهایی است که برخی مسئولین ایرانی، به آنها میدهند تا در انتخابات برنده شوند. تحریم بازی است، تا بودجه انتخابات توسط کاسبان تحریم تهیه شود. سه قطبی (تثلیث) مسیحیت یا چند قطبی، که برخی از سیاستمداران مطرح میکنند، همگی فقط زائیده ذهن است. یعنی برای مقابله با قدرت ایران، مخالفان داخلی انقلاب، قدرت را بین روسیه و چین و اروپا و غیره و حتی مالزی تقسیم میکنند! تا چیزی برای ایران باقی نماند. همین کار را کافران در مقابل خدا انجام میدهند: برای پول و شهرت و مقام و شهوت و غریزه، چنان قدرتی فرض میکنند، که جایی برای حکمروایی خداوند باقی نمیماند. پس: قدرت مطلق خداوند است، و بقیه قدرتها از او صادر شده، و در سلسله مراتب پایین وجودی قرار دارد، که عالم ناسوت است. و از عالم لاهوت پست تر است. برخلاف نظریه قیصر و کسرا که میگفتند: خداوند در آسمانها حکم روایی کند، و زمین را به آنها بسپارد. چنین دستوری آنهم از پایین به بالا نوشته نشده! بلکه عین شرک و کفر است. و خداوند حتی در زمین هم قدرت مطلق است: ایران با دست خالی، آمریکا را بیرون کرد. چون متکی به قدرت خدا بود.
بد نیست بدانیم: نشستی آبتعداد صفحات : 4